موشی
در خانه صاحب مزرعه تله موش دید،به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد، وگفت
دوستان مواظب این تله موش باشید،همه گفتند:تله موش مشکل توستبه ما ربطی
ندارد! ماری در تله موش افتاد و زن صاحب مزرعه را گزید، زن که به شدت
بیمار شده بود مرغ را کشت و از گوشت مرغ برایش سوپ درست
کردند، در طول این مدت اکثر بستگان به عیادت زن می آمدن و چون اون حوالیقصابی نبود گوسفند رابرای عیادت کنندگان سر بریدند،ولی متاسفانه دارو و
درمان افاقه نکرد و زن بد بخت مرد و صاحب مزرعه برای تهیه غذای سوم و هفتم
زن خود گاو را کشتند،و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می
کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد! و با خود میگفت ظاهرا
این مشگل به تنها کسی
که ربط نداشت من بودم !!!
حالا
شما فکر میکنین مشکلات دیگران مربوط به خودشونه
و به ما ربطی نداره ؟