من او را یک جور دیگر دوست داشتم جوری که به خودم مربوط بود.
من از آن زن ها بودم که عاشق چیدن میز صبحانه ، اتو کردن پیراهنش و گوشزد کردن به تمیز نگه داشتن تی شرت آبی یقه ایستاده ی محبوبم که با هم در تابستان سال پیش خریده بودیم، بودم.

من از آن زن ها بودم که بوی سیگار آزارش می داد و ترجیح می داد معشوقش به بغلش اعتیاد داشته باشد.

از آن زنها که بعد از ظهر کیک شکلاتی می پخت و شب را در آشپزخانه با او در پختن غذای محبوبش با طعم پنیرو قارچ و فلفل دلمه، عشق بازی  میکرد. من از آن زن ها بودم که زیبایی برایش مهم بود تکراری نبودن پوشیدن لباس های گلدار.
 من از آن زن ها بودم که او تب می کرد و تا صبح نمی خوابیدم ، سفر می رفت و تا به مقصد نمی رسید نمی خوابیدم.

من از آن زن ها بودم که قهر می کرد که می جنگید برای سلامتی او برای موفقیتش.
من او را یک جور دیگر دوست داشتم .